loading...
♀همیشه باهم ♂
Sana - سناء بازدید : 178 سه شنبه 09 تیر 1394 نظرات (0)

اصلا قرار نیست کـــه سرخم بیاورم

حالا که سهم من نشدی کم بیاورم

دیشب تمام شهر تو را پرسه میزدم

تا روی زخمهـــای تـــو مرهم بیـاورم

میخواستم که چشم تو را شاعری کنم

امّا نشد کــــه شعــــر مجسم بیــــاورم

دستم نمی رسد به خودت کاش لااقل

می شد تــــو را دوباره به شعرم بیاورم

یادت که هست پای قراری که هیچ وقت.....

میخواستم  برای  تــــو  مریـــــم  بیاورم؟

حتی قرار بود که من ابر باشم و

باران عاشقانـــه ی نم نم بیاورم

کلّــی قرار با تــــو ولی بی قرار من

اصلا بعید نیست که کم هم بیاورم

Hossein - حسین بازدید : 147 سه شنبه 09 تیر 1394 نظرات (2)

حال من خوب است اما با تو بهتر می شوم

آخ ... تا می بینمت یک جور دیگر می شوم

با تو حس شعر در من بیشتر گل می کند

یاسم و باران که می بارد معطر می شوم

در لباس آبی از من بیشتر دل می بری

آسمان وقتی که می پوشی کبوتر می شوم

آنقدر ها مرد هستم تا بمانم پای تو

می توانم مایه ی گهگاه دلگرمی شوم

میل - میل توست اما بی تو باور کن که من

در هجوم باد های سرد پرپر می شوم

Hossein - حسین بازدید : 164 سه شنبه 09 تیر 1394 نظرات (1)

تکـه یخی که عـاشـق ابــر ِ عـذاب می شود 
سر قـرار عـاشـقی همیـشـه آب می شود

به چشم فرش زیـر پـا سقف که مبتلا شود
روز وصـالشان کسی خانه خـراب می شود

کـنـار قـله های غـم نخوان برای سـنـگ ها
کوه که بغض می کند سنگ،مذاب می شود

بـاغ پر از گُلی که شب نظر به آسـمـان کند
صبح به دیگ می رود ؛ غنچه گلاب می شود
...
چه کـرده ای تـو بـا دلم که از تو پیش دیگران
گلایه هم که می کنم شعر حساب می شود

Hossein - حسین بازدید : 166 سه شنبه 09 تیر 1394 نظرات (0)

بگذار سر بــه سینه ی من در سکوت ، دوست
گاهی همین قشنگ ترین شکل گفت و گوست

بگذار  دست های  تـــو  با  گیسوان  من
سربسته باز شرح دهند آنچه مو به موست

دلواپس قضاوت مردم نباش ، عشق
چیزی که دیر می برد از آدم آبروست!

آزار  می رسانــم  اگـــر  خشمگیــن  نشو
از دوستان هرآنچه به هم می رسد ، نکوست

من را مجال دلخوشی بیشتر نداد
ابری که آفتاب دمی در کنار اوست

آغــوش وا کن ابر! مرا در بغـل بگیــر!
بارانی ام شبیه بهاری که پیش روست

Sana - سناء بازدید : 378 دوشنبه 08 تیر 1394 نظرات (0)

گر تن بدهى ... دل ندهى کار خراب است♫
چون خوردن نوشابه که در جام شراب است♫
گر دل بدهى ... تن ندهى باز خراب است
اين بار نه جام است و نه نوشابه ... سراب است
دريا بشوى چون به دلت شور عبور است
نوشيدن يک جرعه زجام تو عذاب است
باران بشوى چون که تنت بر همه جاريست
کى تشنه شود سير ... فقط نام توآب است
اينجا به تو از عشق و وفا هيچ نگويند
چون دغدغه ى مردم اين شهر حجاب است
تن را بدهى ... دل ندهى فرق ندارد
يک آيه بخوانند ... گناه تو ثواب است
مرغان هوايى چو بيفتند در اين دام
فرقى نکند کبک و يا جوجه عقاب است
صياد در اين دشت مصيبت زده کور است
هر مرغ به دامش برسد ... نام ,کباب است
هر مشتى غضنفر که رسد از ده بالا
بر مسند قدرت چو زند تکيه ... جناب است
اصلا سخن از تجربه و علمو توان نيست
شايسته کسى است که با حکم و خطاب است
در دولت منصور که يک سکه حساب است
تنها سند ساخت يک صومعه خواب است
اينجا کسى از مرگ بشر ترس ندارد
ترس از شب قبر است وسوال است وجواب است
اى کاش که دلقک شده بودم و نه شاعر
در کشور من ارزش انسان به نقاب است..
يا به کلاه است..♪

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    شما در روز چقدر با اینترنت سر کار دارید ؟
    کدهای اختصاصی

    هواداران لاکپشت های نینجا